18 ماه پر از فراز و نشیب
سلام دختر کوچولوی 18 ماهه من
زندگی با وجود تو عزیز دلم چقدر زیبا و دوست داشتنیه , مخصوصا الان که نطقت باز شده و با شیرین زبونیات برای من و بابا محمد دلبری می کنی
در واقع الان دیگه هر کلمه ای که بهت بگیم نصفه نیمه تکرار می کنی بلبل کوچولو و علاوه بر اون یک سری سی دی های آموزشی زبان هم باباجون برات خریده که وقتی می ذاریم بعضی کلمات رو به راحتی تکرار می کنی
کم کم داری یاد می گیری با اسباب بازیات خودت بازی کنی , ارتباطت با بچه ها خیلی خوبه و دوستشون داری طوری که هر جا بچه ای می بینی بدو بدو می ری پیشش
تو خیلی از کارای خونه دوست داری کمک کنی مثل جارو کردن , سفره پهن کردن,آوردن و بردن وسایل و ......
کتاب خوندن و فیلمای خودتو خیلی دوست داری
راستی از بعد عید وقتی می رم اداره می برمت خونه مادرجون (مامان بابایی) ,چون مامان بزرگ (مامان خودم ) درد دست و کمرشون زیاد شده بود و خاله ملیحه هم که در طول سال گذشته خیلی زحمت دادیم , اونجا با نیوشا دختر عمه جون مینا با هم هستین و خیلی هم همدیگرو دوست دارین. البته اوایل اذیت می کردین ولی الان خیلی به هم عادت کردین و هم بازی هم شدین
دختر کوچولوی 18 ماهه من
دست مادر جون درد نکنه که حسابی غذا خورت کردن مخصوصا از وقتی با نیوشا کوچولو با هم هستین خیلی خوب غذا می خوری
دوستان کوچک ( فرناز و نیوشا )
خردادماه یه سفر رفتیم تهران پیش بابایی و خاله محبوبه که خیلی خوش گذشت
تو و سما جون و رایانی خونه خاله محبوبه
رستوران بانک صادرات
دخترکم از من به تو نصیحت :
زندگی زیباست ای زیباپسند
زیبا اندیشان به زیبایی رسند
آنقدر زیباست این بی بازگشت
کز برایش می توان از جان گذشت